دیپلما30 | استقلال و خوداتکایی مهمترین ویژگی اقتدار فرهنگی است
ایران اسلامی به عنوان کهن ترین تمدن، با سابقه ارزشمند و بی نظیر تاریخی، فرهنگی، هنری، علمی و ... میتواند در حوزه ایجاد تصویر درست و دقیق با استفاده از دیپلماسی فرهنگی نقش بی بدیلی را هم برای توسعه داخل کشور و هم تعاملات بینالمللی داشته باشد و لذا رایزنان فرهنگی به عنوان سفیران فرهنگی کشور و فعالان جبهه مقدم فرهنگی در این زمینه نقش آفرین هستند و از این منظر میبایست شناخت دقیق تری از جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران و هم در میان آحاد ملت بزرگ ایران ایجاد شود.

روز 10 تیرماه همزمان با سی امین سالگرد تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در تقویم عمومی به نام «روز دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان» نامگذاری شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، حسین دیوسالار معاون همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، درباره اهمیت دیپلماسی فرهنگی و همچنین دستاوردهای این سازمان، در گفتوگو با روزنامه ایران نکاتی را مطرح کرده است.
-دیپلماسی فرهنگی، محور فعالیت های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. چگونه میتوانیم اهمیت و ضرورت آن را در داخل کشور و برای عموم مردم تبیین کنیم؟
در ابتدا باید به 30 سالگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و روز 10 تیرماه، سالروز تاسیس این سازمان که در تقویم رسمی کشور به عنوان روز «دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان» ثبت شده است اشاره کنم و این روز مهم را به تمامی فعالان عرصه فرهنگی- بینالمللی به ویژه همکاران معزز سازمان تبریک بگویم، سازمانی که در طول این سه دهه با همراهی تمامی مرتبطین به ویژه هنرمندان و فعالان و کنشگران این عرصه و با حضور رایزنان محترم فرهنگی، توانست نقش مهمی را در انجام مسئولیتها و وظایف خود ایفا کند.
در ارتباط با این سئوال باید گفت ارتباط بسیار نزدیک و جدی میان قدرت نرم، تصویر بینالمللی و دیپلماسی فرهنگی وجود دارد که همین مهم نقطه عطف و تلاقی اهمیت فعالیتهای این سازمان با ضرورتها و الزامات داخل کشور و نقشی است که دیپلماسی فرهنگی در ارتقاء و توسعه جایگاه کشورها و از جمله ایران ایفا می کند.
در واقع ایران اسلامی به عنوان کهن ترین تمدن، با سابقه ارزشمند و بی نظیر تاریخی، فرهنگی، هنری، علمی و ... میتواند در حوزه ایجاد تصویر درست و دقیق با استفاده از دیپلماسی فرهنگی نقش بی بدیلی را هم برای توسعه داخل کشور و هم تعاملات بینالمللی داشته باشد و لذا رایزنان فرهنگی به عنوان سفیران فرهنگی کشور و فعالان جبهه مقدم فرهنگی در این زمینه نقش آفرین هستند و از این منظر میبایست شناخت دقیق تری از جایگاه این سازمان هم در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران و هم در میان آحاد ملت بزرگ ایران ایجاد شود.
در واقع دیپلماسی فرهنگی با بهره مندی از ابزارهای در اختیار همچون هنر، آموزش، زبان، ارزشهای مشترک و ... برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی دیگر کشورها و تقویت روابط بینالمللی تلاش میکند و این همان ضرورتی است که باید اهمیت آن شناخته شود چنانچه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته از گذشته مورد توجه بوده و تقویت قدرت نرم و جایگاه آنان در دنیای امروز را به دنبال داشته است و این همان ارتباط دیپلماسی فرهنگی، تصویر سازی و تبادلات فرهنگی با اقتصاد، توسعه و حتی زندگی روزمره جامعه است که بتواند روایت دقیق تری را در جنگ روایتها به جهانیان ارائه کند.
البته دیپلماسی فرهنگی صرفا وظیفه ای منحصر در فعالیتهای دولتی نیست بلکه توسط نهادهای غیردولتی، دانشگاهها، سازمانهای فرهنگی و گروه های مردم نهاد هم دنبال میشود و باید به کمک این مهم بشتابند و شاید مهمترین تلاش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی علیرغم برخی موانع و مشکلات ایجاد زمینه هم افزائی، همگرائی و استفاده از همه ظرفیتهای مهم داخل کشور در جهت ایجاد شناخت و تبیین ضرورت فعالیت دیپلماسی فرهنگی در میان مردم است و رسانهها هم نقش بی بدیلی در این حوزه بر عهده دارند.
از سوی دیگر میبایست اهداف و ابعاد دیپلماسی فرهنگی برای مردم تبیین شود تا افزایش همگرایی بین دستگاههای فعال در عرصه دیپلماسی فرهنگی و همچنین مشارکت بیشتر آنان چه با تسهیل گری بخش دولتی چه به صورت مستقل محقق شود.
برخی از مهمترین اهداف دیپلماسی فرهنگی را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- تقویت درک متقابل میان ملتها به منظور کاهش سوءتفاهمها، نزدیکی بین ملتها و افزایش همکاریهای بینالمللی
- ارتقاء تصویر ملی کشور در راستای توانمندیها و وجوه مختلف فرهنگی در ابعاد ملی و مذهبی (ایرانی- اسلامی) که تصویر زیبا و قدرتمندی را به نمایش میگذارد
- حفظ و ترویج هویت ملی در جهت معرفی فرهنگ، تاریخ و ارزشهای ملی به جهانیان بهویژه در مناطقی با اشتراکات تاریخی و زبانی بیشتر و همچنین بهبود جایگاه ایران در جهان و همگرایی بین ایرانیان در سرتاسر جهان
- پشتیبانی از سیاست خارجی با استفاده از ابزار فرهنگی
- توسعه اقتصاد فرهنگ در راستای استفاده از ظرفیتهای مختلف فرهنگی در سطح بینالمللی، بازارسازی بینالمللی و اشتغال زایی ملی
نگاهی گذرا به این فهرست که بیش از اینهاست بیانگر ضرورت تبیین جایگاه دیپلماسی فرهنگی در عرصه بینالمللی و توجه بیش از پیش به این مهم از سوی مردم است و شناخت سازکارهای ملی و بینالمللی دیپلماسی فرهنگی و ابزارهای آن اهمیت جدیتری در سطح راهبردی و استراتژیک مییابد.
از منظر دیگر برای تحقق این ضرورت باید از رسانهها در ابعاد مختلف بهره برد، در فیلمها و سریالها به دیپلماسی فرهنگی پرداخت، در سمینارها و کارگاههای دانش افزایی برای فعالان حوزه بینالملل، اهمیت قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی را تبیین کرد و البته دهم تیرماه هر سال فرصت مغتنمی است تا رسانهها نیز به این مهم که مؤثر در زندگی مردم و توسعه کشور دارد، توجه کنند.
-سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، قرارگاه اقتدار فرهنگی نظام، نامیده میشود. اقتدار فرهنگی را شما چگونه ارزیابی میکنید و مختصات و ویژگیهای آن از نظر شما چیست؟
اقتدار فرهنگی به معنای توانایی یک نظام یا ملت در حفظ، ترویج و معرفی ارزشها، هنجارها و الگوهای فرهنگی خود در سطح ملی و بینالمللی است که در بخش قبلی برخی ابعاد آن را توضیح دادم. این مفهوم نه تنها به قدرت نرم یک کشور اشاره دارد، بلکه نشاندهنده توانایی مقاومت در برابر دیگر فرهنگها و حفظ هویت اصیل در مواجهه با جریانهای جهانی است.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در برخی از تعاریف و مفاهیمی که اشاره داشتهاند، اقتدار فرهنگی را به معنای توانایی یک ملت در حفظ ارزشهای اصیل، تولید گفتمان مستقل و اثرگذاری بر افکار جهانی دانسته اند و این اقتدار نه تنها مقدم بر دیگر مولفههاست، بلکه زمینهساز عزت ملی محسوب میشود و تاکید فرمودند: "اقتدار حقیقی برای کشور، اقتدار فرهنگی است."
در نگاهی جامع تر از جمله مختصات و ویژگیهای اقتدار فرهنگی، استقلال و خوداتکایی فرهنگی است که توانایی تولید محتوا و گفتمان فرهنگی بدون وابستگی به الگوهای بیگانه، حفظ اصالت فرهنگی در مقابل جهانیسازی یکسانساز (مثل هالیوود یا فرهنگ متخاصم غربی و شرقی) را مطرح میکند نظیر آنچه می توانید در سینمای برآمده از فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی و یا ادبیات بی نظیر مبتنی بر معرفت و حکمت را ملاحظه نمائید و این همان وجه تمایز اقتدار فرهنگی ایرانی-اسلامی در برابر فرهنگ بیگانه است.
از جمله دیگر مولفهها، قدرت اثرگذاری و جذبکنندگی در توانایی جذب مخاطبان جهانی از طریق فرهنگ، استفاده از ابزارهایی مانند زبان فارسی، هنر اسلامی، موسیقی، معماری ایرانی-اسلامی و ... برای حضور مقتدرانه فرهنگی است که نمونههای آن را می توان در خصوص تأثیر مولانا بر ادبیات جهان یا استقبال از خوشنویسی ایرانی در دنیا برشمرد.
به اعتقاد من شاخصه دیگر در حوزه اقتدار فرهنگی همانا یکپارچگی و انسجام درونی به عنوان یکی از مهمترین مختصات اقتدار فرهنگی و هماهنگی و همکاری منسجم دستگاهها و کنشگران فعال فرهنگی-بین المللی با محوریت قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. تقویت روایت واحد فرهنگی مبتنی بر مفاهیم و ارزشهای دینی و فرهنگ و تمدن ایرانی در این عرصه قابل ارزیابی و بهره برداری است.
از جمله محورهای شناخته شده دیگر، مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی و ایجاد سد فرهنگی در مقابل ارزشهای متضاد با هویت ملی و دینی و همچنین مقابله با غربزدگی، سکولاریزم افراطی و فردگرایی لیبرالی است.
توانایی صدور و تاثیرگذاری فرهنگ و گفتمانسازی فرهنگی هم دیگر شاخصه در این زمینه محسوب می شود که در واقع قدرت ارائه الگوی فرهنگی جایگزین در مقابل گفتمانهای مسلط جهانی (مثل لیبرال دموکراسی) از جمله جایگاه مهم و بی مانند خانواده در فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی است.
شاخصه دیگر هم پویایی و نوآوری و توانایی بهروزرسانی فرهنگ سنتی بدون از دست دادن اصالت هاست که در کنار ضرورت استفاده از فناوریهای نو و دیجیتال، بازیهای رایانهای، صنایع خلاق برای گسترش فرهنگ می تواند مورد توجه قرار گیرد.
همه این موارد در کنار دیگر مولفهها، تقویت جایگاه دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم از یک سو و ایجاد ظرفیت های جدید و تعاملات گسترده بینالمللی را فراهم می آورد.
-با توجه به حساسیت و دشواری فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور، چگونه می توان از همدلی و حمایت مردم در داخل کشور، برای سهولت و سرعت در این عرصه بهره برد؟
فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور با چالشهای متعددی مانند رقابت با قدرتهای رسانهای جهانی، تفاوتهای زبانی و فرهنگی، محدودیتهای سیاسی و ... روبهروست با این حال، همراهی و حمایت مردم در کشور میتواند به عنوان یک پشتوانه قوی، این مسیر را برای فعالان فرهنگی – بین المللی به ویژه رایزنان فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هموارتر کند.
از جمله راهکارهای کلیدی برای تحقق این هدف آگاهیبخشی و جلب مشارکت عمومی با تبیین اهمیت دیپلماسی فرهنگی ضمن بهرهمندی از رسانههای داخلی همچون صداوسیما، خبرگزاریها، رسانههای مکتوب، شبکههای اجتماعی و ... برای توضیح دستاوردهای فرهنگی ایران در عرصه بینالملل و تشریح نتیجه عملی آن برای مخاطبان است.
ایجاد کمپینهای فرهنگی با راهاندازی پویشهای توانمندیهای فرهنگی ایرانی - اسلامی در سطح ملی و بین المللی و دعوت از مردم برای حمایت از پروژههای فرهنگی بینالمللی که می تواند در توسعه اقتصاد فرهنگ هم موثر واقع شود در کنار تقویت ارتباط نخبگان داخلی و خارجی راهکار مهم و کلیدی دیگر است که شبکهسازی میان دانشگاهیان و هنرمندان، ایجاد پلتفرمهای تعاملی برای ارتباط استادان، نویسندگان و هنرمندان داخل و خارج و حمایت از تبادل آثار فرهنگی مانند ترجمه کتابهای ایرانی به زبانهای دیگر را به دنبال خواهد داشت.
یکی از مهمترین راهکارها برای استفاده از ظرفیتهای مردمی، توجه ویژه به ایرانیان عزیز خارج از کشور و استفاده از ظرفیت دیاسپورهاست که نقش مهمی به عنوان سفیران فرهنگی و تمدنی هویت ایرانی- اسلامی دارند و سازماندهی ایرانیان مقیم خارج از کشور برای تبلیغ فرهنگ ایران همچون برگزاری جشنهای نوروزی در کشورهای مختلف و استفاده از شبکه ایرانیان مقیم خارج برای معرفی ایران و تبیین اندیشه و نگاه معرفتی ایرانی- اسلامی است.
آموزش فارسیآموزان غیرایرانی با کمک نهضت آموزش زبان فارسی به وسیله سمن های ایرانی هر منطقه و تسهیل راه اندازی مدارس مجازی آموزش زبان فارسی از جمله اقدامات در این زمینه است که بنیاد سعدی در همکاری با سازمان و رایزنان فرهنگی در کشورهای مختلف به خوبی دنبال میکند.
توسعه اقتصاد فرهنگمحور و حمایت و تسهیل از صادرات کالاهای فرهنگی برای تقویت حضور در بازارهای جهانی و همچنین، معرفی برندهای فرهنگی ایران در رسانهها، جذب سرمایهگذاری مردمی مانند راهاندازی صندوقهای وقف فرهنگی برای حمایت از پروژههای بینالمللی، مشارکت بخش خصوصی در تولید محتوای چندزبانه و مشارکت در تولید کالاهای بینالمللی نمونه دیگری از این مولفهها برای جذب حمایت و همراهی مردمی است.
از سوی دیگر باید به دیپلماسی عمومی مردمی هم اشاره کرد که میتواند تسهیلکننده حضور و همراهی مردمی همچون استفاده از گردشگری فرهنگی در جهت تشویق مردم به خصوص ایرانیان مقیم خارج از کشور برای معرفی جاذبههای ایران، بهرهگیری از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و تولید محتوای کاربرپسند توسط مردم در کنار الگوسازی و الهامبخشی مانند معرفی قهرمانان فرهنگی و روایت زندگی شخصیتهای تأثیرگذار دینی و ملی و تشویق و تقدیر از مردم عادی مؤثر در ترویج فرهنگ ایران است.
یکی دیگر از شاخصههای بهرهمندی از حمایت و همراهی مردمی، روایتگری دستاوردهاست. انتشار گزارشهای مستند از تأثیر ایران در مجامع علمی و هنری جهان و پاسخگویی به شبهات فرهنگی با مشارکت مردم در فضای مجازی از جمله این موارد است.
به هر شکل اگر بپذیریم که دیپلماسی فرهنگی، گفت و گو، درک متقابل و احترام به فرهنگهای گوناگون، بنیان همزیستی پایدار است، نقش مردم، نهادها و موسسات متنوع به عنوان کنشگران فعال فرهنگی، هنری، علمی، رسانهای و ... در کنار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از اهمیت فوقالعاده برخوردار است و این سازمان هم در این میان تلاش مضاعفی را برای جذب حداکثری این ظرفیتها به کار گرفته است خصوصا این که امروز ارائه تصویر درست و دقیق از ایران ضرورت انکارناپذیری است که نقش دیپلماسی فرهنگی در ارتقاء و توسعه کشور را خاطرنشان میسازد.
-از نظر شما، دیپلماسی فرهنگی چگونه میتواند به رشد اقتصادی در کشور کمک کند؟
دیپلماسی فرهنگی با ایجاد پیوندهای عمیق بینالمللی و تقویت تصویر ملی، به عنوان اهرمی قدرتمند برای رشد اقتصادی عمل میکند چنانچه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و امروز به عنوان اصل پذیرفته شده و قطعی، فرهنگ و تعاملات فرهنگی و ایجاد شناخت عمیق میان ملتها، پیشران توسعه اقتصادی و همکاری های مرتبط با این حوزه است.
جذب سرمایهگذاری خارجی از طریق اعتمادسازی فرهنگی، توسعه صادرات محصولات فرهنگی، رونق گردشگری فرهنگی، تقویت دیپلماسی اقتصادی با پیوستهای فرهنگی، ایجاد بازارهای جدید برای تولیدات داخلی و ... از جمله این موارد است.
بی تردید تبدیل فرهنگ به بستر امنیت ذهنی و بهرهمندی از دیپلماسی فرهنگی با معرفی ظرفیتهای تاریخی و تمدنی کشور، تصویر مثبتی را ایجاد میکند که برای سرمایهگذاران خارجی جذاب خواهد بود تا زمینهساز "سرمایهگذاری پایدار" قرار گیرد.
در حوزه توسعه صادرات محصولات فرهنگی، صنایع خلاق به عنوان موتور اقتصادی محسوب می شود نه تنها جذب سرمایه محقق میشود، بلکه به تقویت برند ملی و در نتیجه تعمیق ارتباطات و تعاملات بینالمللی کمک خواهد کرد و ایران با دارائیهای ارزشمند فرهنگی و تمدنی، ظرفیت بی نظیری را برای حضور در عرصههای بینالمللی دارد.
رونق گردشگری فرهنگی و تبدیل میراث فرهنگی به جاذبه اقتصادی هم می تواند به "توسعه زیرساختهای محلی و ایجاد اشتغال" کمک کند که نمونههای این برند سازی و تبیین ظرفیت ها را می توان در برنامههای هدفمند مانند "هفتههای فرهنگی ایران" در کشورهای دیگر و به صورت متقابل در ایران محقق ساخت ضمن آن که تقویت دیپلماسی اقتصادی با پیوستهای فرهنگی و توجه به این مهم در همکاریها و قراردادهای تجاری به ویژه در حوزههایی مانند شانگهای، بریکس، اکو و ... هم قابل توجه خواهد بود و و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تلاش کرده است تا بتواند زمینه ایجاد شناخت و تعمیق تبادلات فرهنگی را برای این مهم فراهم کند.
ایجاد بازارهای جدید برای تولیدات داخلی با توجه به شناخت از ذائقه مصرفکنندگان جهانی و برنامه ریزی به منظور ایجاد تقاضا برای محصولات ایرانی و حمایت از استارتاپهای خلاق، برنامه تبادل فناوری و مهارتهای نوین به ویژه در قالب همکاریهای دانشگاهی هم از جمله مواردی است که میتواند به رشد کسبوکارهای داخلی کمک کند.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی